ایران تامین کننده جدید گاز طبیعی برای اروپا؟

ساخت وبلاگ

این پست وبلاگ در ابتدا در وبلاگ فایننشال تایمز فراتر از بریکس منتشر شد.

ایران با 34 تریلیون متر مکعب ذخایر گاز طبیعی خود، سطحی که برای تامین تقاضای فعلی گاز طبیعی اتحادیه اروپا برای 90 سال کافی است، بالاترین ذخایر را در جهان دارد. با وجود این مواهب طبیعی غنی، این کشور هنوز پتانسیل را به واقعیت تبدیل نکرده است. به طرز متناقضی، تولید گاز طبیعی آن به سختی برای تامین مصرف داخلی آن کافی است.

دو دلیل برای کم بهره‌برداری از منابع گاز طبیعی ایران وجود دارد: رژیم تحریم‌های بین‌المللی (که از سال 2007 بخش انرژی کشور را هدف قرار داده و فعالیت شرکت‌های بین‌المللی انرژی را به طور کامل متوقف کرده است) و چارچوب قانونی نفتی کشور (به اصطلاح)."طرح خرید"، با شرایط بسیار نامناسب برای شرکت های انرژی بین المللی).

از زمان انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران در سال 2013، مرحله سیاسی جدیدی آغاز شده است که منجر به توافق هسته ای مورد انتظار ژوئیه 2015 می شود که پیش بینی می کند بیشتر تحریم های بین المللی در ازای محدودیت برنامه های هسته ای ایران لغو شود. این یک گام تاریخی است که می تواند اقتصاد ایران به طور کلی و بخش انرژی آن را به طور خاص تغییر دهد.

به موازات مذاکرات هسته ای، دولت ایران از سال 2013 بر روی اصلاح چارچوب قانونی نفتی خود کار می کند، عمدتاً از الگوی اتخاذ شده در عراق با هدف جذابیت بیشتر آن برای شرکت های بین المللی انرژی. پس از تأخیرهای متعدد، عمدتاً به دلیل تکامل پر دست انداز مذاکرات هسته ای، سرانجام قرارداد جدید نفتی ایران بین اکتبر تا نوامبر 2015 در تهران آغاز می شود.

با در نظر گرفتن این تحولات مثبت جدید، صداهای بسیاری در اروپا، از جمله کمیسیون اروپا (EC)، پیشنهاد کرده اند که ایران می تواند به تامین کننده بزرگ گاز طبیعی اتحادیه اروپا تبدیل شود. چنین چشم‌اندازی، از نظر تئوری، کاملاً با تلاش مجدد اتحادیه اروپا برای تنوع بخشیدن به عرضه گاز طبیعی که پس از بحران اوکراین در سال 2014 آغاز شد، مطابقت دارد. با این حال، نگاه دقیق‌تر به چشم‌اندازهای کوتاه‌مدت و بلندمدت صنعت گاز طبیعی ایران، دیدگاه کمتر دلگرم‌کننده‌ای در مورد چشم‌انداز تبدیل شدن ایران به تامین‌کننده بزرگ گاز طبیعی اروپا به دست می‌دهد.

در کوتاه مدت ، صنعت گاز طبیعی ایران به احتمال زیاد روی بازار داخلی و مقادیر محدود صادرات منطقه ای متمرکز خواهد شد. در پی توافق هسته ای ، ایران قرار است استراتژی انرژی خود را بر توسعه بخش نفت متمرکز کند. در این چارچوب ، از گاز طبیعی بیشتری برای استفاده مجدد در مزارع نفتی به منظور حفظ رشد و صادرات نفت استفاده می شود. به موازات این ، ایران سعی خواهد کرد از منابع گاز طبیعی خود برای بهبود رقابت در اقتصاد خود ، از طریق سهم بیشتری از تولید برق بر اساس گاز طبیعی ارزان و از طریق سرمایه گذاری های بیشتر در وسایل نقلیه با گاز طبیعی ، در یک حرکت به سمتمصرف داخلی نفت را کاهش دهید ، که از این رو می تواند برای صادرات اضافی آزاد شود.

در این شرایط ، انتظار می رود حجم عمده جدید صادرات گاز طبیعی از ایران در کوتاه مدت ، جدا از 10 میلیارد متر مکعب در سال (BCM/Y) دشوار باشد که در سال 2014 ایران موافقت کرد که برای مدت زمانی به عمان صادرات کنداز 25 سال شروع از سال 2017. بر اساس این معامله ، که در حال حاضر در حال اجرا است ، بخشی از گاز طبیعی در بازار عمانی خدمت خواهد کرد ، در حالیاجازه اولین حضور در بازار بین المللی آنچه در واقع "LNG ایرانی" خواهد بود.

در مورد چشم انداز صادرات گاز طبیعی طولانی مدت آن ، ایران به احتمال زیاد به جای اروپا به آسیا نگاه می کند. در سالهای اخیر ایران به ویژه بر پیشرفت پروژه خط لوله با پاکستان متمرکز شده است. ایران قبلاً ساخت و ساز بخشی از زیرساخت ها (اتصال میدان اصلی پارس جنوبی با مرز پاکستان) را به پایان رسانده است ، همچنین به این دلیل که این امر اجازه می دهد گاز طبیعی به مناطق جنوبی خود تأمین شود. با این حال ، پاکستان به دلیل محدودیت های مالی و مشکلات سیاسی در تجارت با ایران تحت تحریم ها ، سهم خود را در ساخت و ساز به پایان رسانده است.

اوضاع به سرعت همراه با توافق هسته ای ایران تکامل یافته است. در آوریل 2015 چین خود را متعهد به ساخت بخش عمده ای از زیرساخت ها (از بندر گوادر تا نوابشاه) کرد. با این توافقنامه ، سرنوشت خط لوله به طور قابل توجهی تغییر کرده است ، و این پروژه می تواند یک پیشکسوت در استراتژی صادرات گاز طبیعی ایران پس از سال 2020 در نظر گرفته شود. مهمترین مزیت این پروژه این است که خط لوله به راحتی می تواند به هندوستان گسترش یابد ، همانطور که در ابتدا در دهه 1990 تصور می شد. این در طولانی مدت بسیار مهم است ، زیرا نیازهای واردات گاز طبیعی هند پس از سال 2030 به طرز چشمگیری افزایش می یابد. به موازات این پروژه خط لوله ، ایران به دنبال پیشبرد LNG در میدان اصلی پارس جنوبی خود است. در دهه های اخیر چندین شرکت انرژی اروپایی و آسیا درگیر این پروژه ها شده اند ، اما در نهایت به دلیل تحریم های بین المللی مجبور به عقب نشینی شده اند. برای ایران LNG بسیار مهم است ، زیرا انعطاف پذیری را برای دستیابی به بازارهای بین المللی (به ویژه در شرق) فراهم می کند بدون اینکه به خطوط لوله تکیه کند که با توجه به بی ثباتی ژئوپلیتیکی منطقه ، ممکن است به طور غیر منتظره ای غیرقابل استفاده شود. بنابراین منابع اضافی ایرانی عمدتاً به بازارهای دیگر نسبت به اروپا متعهد خواهد بود.

صادرات ایران به اروپا نه تنها با گاز طبیعی محدود محدود ، بلکه با شکاف زیرساختی نیز محدود می شود. جدا از LNG (که به دلیل تقاضا و پویایی قیمت گذاری نیز به طور عمده بازارهای آسیا را هدف قرار می دهد) ، گاز طبیعی ایران فقط می تواند از طریق ترکیه به اروپا برسد. اما این امر نیاز به گسترش قابل توجهی از اتصالات بین ایران و ترکیه و یک سیستم خط لوله جدید برای انتقال گاز طبیعی از ترکیه به اروپا دارد. ایران برای تأمین گاز طبیعی خود به اروپا باید به ترکیه اعتماد کند. انجام این کار به یک تعهد سیاسی و مالی قوی از ایران نیاز دارد - که به نظر می رسد در حال حاضر اولویت های مختلفی دارد. این امر تا حدودی معقول است به شرط عدم تقاضای گاز طبیعی در اروپا. با بازگشت تقاضا به سطح 1995 و دلایل اندکی برای انتظار بازگشت مجدد ، بازار اروپا به سختی یک گزینه تجاری جذاب برای صادرات گاز طبیعی ایران را نشان می دهد.

صادرات گاز طبیعی ایران به اتحادیه اروپا هیچ گلوله نقره ای ندارد. اما ، فعال کردن مسیر واردات از ایران می تواند ارزش استراتژیک برای ایران ، ترکیه و اتحادیه اروپا داشته باشد. حل و فصل موانع تجاری و ژئوپلیتیکی پیرامون یک پروژه آزمایشی محدود می تواند به یک طرح همکاری جامع گاز طبیعی منطقه ای تبدیل شود. این نه تنها به ایجاد وابستگی و اعتماد متقابل کمک می کند - بلکه پایه و اساس صادرات گاز طبیعی و متنوع سازی واردات در آینده را نیز فراهم می کند ، که ممکن است در مواقع بحران ارزشمند باشد.

درباره نویسندگان

جورج زاخمان

جورج زاخمان همکار ارشد بروگل است ، جایی که از سال 2009 در زمینه سیاست های انرژی و آب و هوا کار کرده است. کار وی بر تأثیرات منطقه ای و توزیع دفع کربن سازی ، تجزیه و تحلیل و طراحی بازارهای کربن ، گاز و برق و سیاست های انرژی و آب و هوایی اتحادیه اروپا متمرکز است. پیش از این ، وی در وزارت دارایی آلمان ، مؤسسه تحقیقات اقتصادی آلمان در برلین ، اندیشکده انرژی لارسن در پاریس و مشاوره سیاست اقتصاد برلین مشغول به کار بود.

سیمون تگلیپیترا

Simone Tagliapietra همکار ارشد Bruegel است. او همچنین یک مرکز انرژی ، آب و هوا و سیاست های زیست محیطی در دانشگاه کاتولیک میلان و در دانشگاه جان هاپکینز - دانشکده مطالعات پیشرفته بین المللی (SAIS) اروپا است.

تحقیقات وی بر سیاست های آب و هوا و انرژی اتحادیه اروپا و اقتصاد سیاسی دفع کربن سازی جهانی متمرکز است. وی با سابقه ای از سیاست های بیشمار سیاست و علمی ، همچنین در مجلات پیشرو مانند طبیعت و علوم ، نویسنده اصول جهانی انرژی است (انتشارات دانشگاه کمبریج ، 2020).

ستون ها و کار سیاست های وی در رسانه های بین المللی پیشرو مانند BBC ، CNN ، Financial Times ، The New York Times ، The Economyist ، The Guardian ، The Wall Street Joual ، Le Monde ، Die Zeit ، Corriere della Sera منتشر و استناد شده است. دیگران.

سیمون همچنین عضو هیئت مدیره کارگروه هوای پاک (CATF) است. وی دارای مدرک دکترای مؤسسات و سیاست هایی از Università Cattolica del Sacro Cuore است. او در سال 1988 در دولومیت ها متولد شد ، او ایتالیایی ، انگلیسی و فرانسوی صحبت می کند.

پلن سرمایه گذاری...
ما را در سایت پلن سرمایه گذاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : لیلا اوتادی بازدید : 54 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 13:11